برخی گمان می کنند برا ی اینکه جوانان ر ابه سوی امام و مجالس عزاداری بکشند باید نوحه های عاشقانه با تکیه بر زیبایی امام و فرزندانش بخوانند .اشعاری که به این شکل سروده و خوانده می شود ، مصداق حرف کسانی است که در عزاداری امام حسین دست به هر کاری می زنند و در مقابل اعتراض می گویند :" این راه راه عشق است ربطی به دین ندارد " ولی باید گفت انچه به دین ربط ندارد به امام حسین چه ربط دارد ؟مگر حسین از دین جداست یا حسینی که اینها ساخته اند حسین دیگری است باخصوصیاتی مثل زیبایی و قامت رعنا که قصد دلبری دارد و دیگر هیچ .
اسیر تاب گیسوی حسینم قتیل تیغ ابروی حسینم
به گیسوی دو تایت تا نداری میان شهدا همتا نداری
از نظر علم معانی ، این ابیات اگر در مجلس روضه و نوحه خوانده نشود نمی توان فهمید که راجع به امام است . بلکه تنها به اقتضای حال و مقام باید به ان پی برد والا در هر کافه ای قابل خواندن است .
اما اگر یک فرد غریب که اشنایی با دین ما و امامان ما ندارد و یا حتی همین فرزندان مملکت خودمان که تازه دارند با موازین دینی اشنا شوند با شنیدن این نوحه ها چه چیزی یاد می گیرند ؟ یاد می گیرند هر کس چشم و ابروی قشنگی داشت امام است و مظلوم است و باید او را دوست داشت . واقعا فلسفه قیام امام این بود که مسلمانان امام حسین و خانواده اش را دوست داشته باشند ؟ یا اینکه اهداف او را بشناسند و بدانند در هر زمان که هستند باید از دین خود دفاع کنند اما کدام یک از این اشعارچنین چیزی را القا می کند؟
چیزی که اخر منو از پا درمیاره چشم حسینه و ابروی حسینه
قبله من ابروی حسینه بهشت من گیسوی حسینه ...
ماه شب چهاره با اون قشنگی محو تماشای مه روی حسینه
یکی از دلایل مهمی که دوستداران امام ،او را تنها گذاشتند عدم شناخت به مقام امامت و ولایت بود یکی از مظاهر بارز این عدم شناخت این است که برجسته ترین ویژگی امام و یارانش چشمان سیاه و ابروان کمان و قامت رعناست .
نمونه دیگری از این ابیات :
دیگه نگاه نمی کنی با غصه دارم می زنی
بهت می گم دوستت دارم ولی کنارم می زنی
چیز زیادی نمی خوام فقط منو رها نکن
مثل غریبه ها حسین به صورتم نگاه نکن
تا دلمو خوش می کنم قلب منو می شکنی
با بی محلیات اقا داری منو می سوزونی
داره میره جوونی ام فکر دقایق می کنم
جوابمو یه جور بده دیگه دارم دق می کنم ...
ب-2- عشق بی هدف
یکی دیگر از ویژگی های مهم و مشترک این اشعار ، تأکید بر جنون و دیوانگی است . عقل گریزی از شیوه های کهن فرار از بار سنگین مسئولیت است ، مسئولیتی که از اگاهی و معرفت به امام و نهضت عاشورایی او سر چشمه می گیرد .
دیوونه جز در خونه حسین کجا داره زیر خیمه حسین دیوونگی صفا داره
دیوونه به جز عشق حسین نوی دونه ساقی اگر چشم حسینه یکی عاقل نمی مونه
ب-3- انحراف از موضوع اصلی
در مجلس عزاداری شهدا به جای وصف حال و مقام آنان ، وصف حال گوینده و شاعر خوانده می شود و مردم به حال او دل می سوزانند :
همه رفتن ای خدا من نرفتم کربلا
یه سؤال دارم مگر ما دل نداریم ای خدا
یا مگر جا تنگ بود از بهر ما در کربلا
کی روا باشد از گل از ما و گلاب از دیگران
و یا :
ای خدا جون نمی دم تا حسین بر من نشون ندی
منو تا دست یار تیر مژگان یارابرو کمون ندی
از طرفی تکیه بر حاجت گرفتن از امام در بیشتر موارد هدف عزاداری را توجیه می کند :
من مراد دلم می گیرم امشب در کنار سرت می میرم امشب
در این ابیات نارسا که هم از نظر وزن و قافیه و هم دستور زبان ایراد دارد ؛ محتوایی مناسب عزای امام وجود ندارد .
حسن آزاده طاها بود حسین نوباوه زهرا بود
بود قیامش بر حفظ قرآن جانها فدای شاه شهیدان
بهر خدا بود قیام حسین جانها فدای شاه شهیدان
ا زاو بیاموز درس وجدان جانها فدای شاه شهیدان
ب-4- القای غم و اندوه بی هدف وزمینه زدایی از هدف عاشورا
ادامه در پست بعدی
*AboutUs*>