تأثیر سحرآسای شعر فارسی
در سال 1315 شیخی از اردبیل نامه مفصلی در شکایت از حقکشی دادستانی دادگستری محل، به وزیر دادگستری (دکتر متین دفتری) نوشته، سفارش دو قبضه فرستاده بود. نامه به نظر وزیر رسیده بود ولی چون بسیار بدخط به نظر میرسید وزیر بدون آنکه زحمت خواندن آنرا به خود بدهد دستور بایگانی داده بود. دو هفته بعد، نامه دیگری از شیخ رسید که باز هم وزیر دستور بایگانی داد. این کار دو بار دیگر هم در هفتههای بعد تکرار شد. نامه چهارم شیخ را وزیر خوانده دستور فوری در حاشیه آن صادر کرده بود مبنی بر اینکه سریعاً هیأتی مرکب از یک قاضی، یک بازرس و یک نماینده از کارگزینی به اردبیل اعزام شوند و بیدرنگ با شیخ تماس گرفته به شکایت او رسیدگی کنند و نتیجه را ظرف بیست و چهار ساعت با تلگراف رمز به شخص وزیر دادگستری گزارش دهند. نتیجه دستور این شد که دادستان اردبیل و بازپرس و دادیار زیردست او که مقصد شناخته شده بودند از خدمت معلق و تحتالحفظ به تهران اعزام گردیده، تسلیم بازداشتگاه دادگستری و تحت تعقیب دادگاه انتظامی قرار گرفتند میدانید چرا؟
برای اینکه در نامه چهارم این شعر نوشته شده بود:
وزیر شاهی و صد اسب پیلتن به کمندت |
|
بگو که رخ به که آرم پیاده مانده و ماتم |
در این بیت که از فروغی بسطامی است شاعر با ذوق، کلیه اصطلاحات شطرنج را به طرز زیبایی یکجا گردآوری کرده و شیخ اردبیلی با آوردن آن شعر به موقع و مناسب، به برکت آن از حق خود برخوردار گشته است.
*AboutUs*>