تربیت کودکان
«کودکان در هر زمانی سرمایه هایی زیر بنایی از معادن و منابع عظیم و پر ارزش هر کشوری محسوب می شوند معادنی که ذخایری بزرگ از استعدادهای شگرف و بی پایان بکر و بالقوه را با خود دارند و بهره گیری از آنها در گرو آموزش و پرورش صحیح و تربیت اصولی آنهاست .
پرورش کودک نیاز به وسایل و امکانات مختلفی دارد و ادبیات با همه ابعادش ، ادبی و غیر ادبی و با تمام وجوهش شفاهی یا کتبی یکی از قدیمترین و فراگیر و کم هزینه ترین و سرانجام مؤثرترین ابزارها در جهت پرورش و تربیت کودکان است
«اشرف همچون هر انسان ازاده و مطلع عاقبت اندیش به شدت دغدغه اطفال و مسأله تربیت را دارد . او می داند که فردای مملکت در دستهای کودکان است و پرورش انان اصلی ترین راه ابادی ایران است .
ارمان شهری که اشرف در برخی از شعرهایش وصف می کند (و امیدش از مبارزه و مشروطه خواهی رسیدن به چنان جامعه ای است )همیشه پر از محیط ها و امکانات تحصیلی و با زنان و مردان و کودکان تحصیل کرده تصور می شود :
می شود ایجاد در هر گوشه ای یک مدرسه از معارف دور می گردد ز سرها وسوسه
نقشه جغرافیا در دست طفلان ای نسیم کودکان مشغول تعلیم حساب و هندسه
عقب ماندگی نتیجه جهالت است
اشرف اساسی ترین علل عقب ماندگی ایران را جهالت و راحت طلبی و تنبلی می داند و معتقد است تا زمانی که به جای علم و درس به دنبال جنگ و چرس می گردیم هرگز راه به جایی نخواهیم برد و پیوسته پامال و تحت استعمار و استثمار دول قدرتمند عالم خواهیم بود. :
ما جای علم و ادراک تریاک و جنگ داریم از حلقه های وافور توپ و تفنگ داریم
تشویق به علم اموزی
تشویق به علم اموزی و مبارزه با جهل و خرافات از مواردی است که اشرف الدین همواره یکی از قهرمانان ان میدان است و از روی حقیقت می گوید :
جز علم و ترقی و معارف اندر دل خود هوس ندارم
می نماید شادمانی هر مسلمان ای نسیم می شود دنیا به کام اهل ایمان ای نسیم
نور باران می شود این شهر ایران ای نسیم آفتاب معرفت گردد درخشان ای نسیم
می شود ایجاد در هر گوشه ای یک مدرسه از معارف دور می گردد ز سرها وسوسه
نقشه جغرافیا در دست طفلان ای نسیم کودکان مشغول تعلیم حساب و هندسه
و خطاب به شاگردان می گوید :
در جهان واجب به ما علم است علم مرد و زن را رهنما علم است علم
سید شیفته علم و دانش و مدرسه بود و اینده جوانان را در این راستا می دید و همه را از دختر و پسر به فراگیری دانش فرا می خواند و تنها راه نجات ایران را در این می دید که جوانان ان دانش بیاموزند و دانایی و علم اموزی را شعار خود قرار دهند :
ان دختر ده ساله اگر درس بخواند با عفت و عصمت شود و خانه بماند
نقش طرب از گنبد گردون بجهاند
ضرورت علم اندوزی
او به انحاء مختلف: خواهش ، طنز ، ریشخند ، تنبیه و غیره، از ایرانی جماعت می خواهد تابه خود اید ، روش زندگی اش را تغییر دهد ،از تنبلی و تن اسانی دست بردارد و به دنبال علم و صنعت باشد تا از قافله تمدن و پیشرفت عقب نماند .
ای ملت مظلوم همت حالا وقته تحصیل جلال و شهرت حالا وقته
تکمیل قوا و قدرت حالا وقته تدریس علوم و صنعت حالا وقته
ضرورت با سوادشدن زنان و دختران
کار مهمتر سید اشرف الدین این بود که زنها را نیز به عرصه سیاست و اجتماع فرا می خواند . در بسیاری از اشعارش از زنان و دختران آگاه و با سواد یاد می کند و از انها می خواهد درس بخوانند و پابه پای مردان در جامعه حضور یابند . این مسأله در روزگاری که زن حق حضورو انتخاب نداشت گام بزرگی محسوب می شد . با توجه به اینکه روزنامه اش در میان مردم محبوبیت داشت ، در اگاهی زنان و دختران ایران بی تأثیر نبوده است .
یکی از بنمایه های اساسی اشعار سید اشرف الدین حسینی که نشان از روح اندیشمند و خوی عالمانه وی دارد موضوع اموختن علم و رعایت ادب است که انها را موجبات تعالی و نمو زن و مرد و نه صرفا مرد می داند .سید در شعر در فصل بهار با مصرع برگردان ای دختر من درس بخوان فصل بهار است ضمن منقبت علم و دانش آنرا مایه کمال و حلال مشکلات عدیده جامعه نسوان می داند :
ای دختر من درس بخوان فصل بهار است بیکار به خانه منشین موقع کار است
خود را ز کمالات هنر نور بصر کن چون دختر بی علم به نزد همه خوار است
از این رهگذر توجه بخصوصی نیز به امور زنان و طرفداری و تشویق انان به کسب دانش مبذول می نماید و قطعه معروف «ای دختر من درس بخوان وقت بهار است » نشانگر این اندیشه اوست . اشرف الدین در این مبحث انچنان پیشروی می کند که به قول خودش مورد تهدید قرار می گیرد . به طوری که چنین می سراید :
تحفه ز رشت امده نسیم شمالش را ببین گدای لات و لوت و باش قال و مقالش را ببین
مژده علم می دهد بر ورقات موقنه حامی دختران شده فکر و خیالش را ببین
اهسته برو اهسته بیا که گربه شاخت نزنه
این کره زمین بود به شکل هندوانه چه مدرسه علوم چه مکتب دخترانه چه
پر است روزنامه ات ز قول خاله و ننه میان روزنامه این گفت و گوی زنانه چه
ارزش سواد برای دختران
او همیشه اذعان می دارد که دختر بی سواد نزد هیچکس ارزش ندارد . با واژه هایی ساده و ترکیباتی که در اندک مدتی در ذهن می ماند ، ابیاتی می گوید که آویزه گوش دختران باشد و بدانند علم اموزی جرم نیست بلکه راه نجات است و چراغی است که در شب های تار به کار می اید. رابطه علم و دین را بازگو می کند تا دختران راکه معمولا مذهبی تر هستند تحت تأثیر قرار دهد . در اشعاری که راجع به علم می سراید محال است از دختران حرفی نزند و نصیحتی نکند ودانش را برای انان در کنار شوهرداری و بچه داری لازم نشمارد :
دختران باید ز علم و معرفت زینت کنند تا که با علم و ادب بر شوهران خدمت کنند ...
گر پسر بی علم شد دختر از او بالا تر است دختر باهوش و دانا از پسر بالاتراست
بلکه از هر عالم بی علم خر بالا تر است شعرهای اشرف الدین از شکر بالاتر است
یکی از خواسته هایی که سید اشرف الدین از مجلس پنجم دارد ، این است :
دختران مدرسه ها درس بخوانند مدام پسران از ره تحصیل شده نیکونام
به جوانان شده نان خوردن بی علم حرام دختران هم شده از علم همه ماه تمام
پسر از علم هواخواه به دختر گردد
عنقریب است که این دوره ورق برگردد
منبع
اصیل، حجت الله، برگزیده و شرح اشعار اشرف الدین حسینی گیلانی ( نسیم شمال ) انتشارات فروزان ، تهران 1382
*AboutUs*>