این دیگر چه موجودی است! از هر جا بیرونش کنی از یک جای دیگر پیدا می شود. این بار اینقدر از دیدنش عصبانی شدم که یک شیشه سم را خالی کردم روی سرش! از آن سم هایی که وقتی بویش بلند می شود، باید چند ساعت متواری باشی تا ریه هایت داغان نشود. آنوقت آن جانور راهش را کشید و رفت نشست روی دیوار و با حالت تعجب، به من که داشتم از شدت سرفه، دل و روده ام را بالا می آوردم نگاه کرد و گفت: چی شد عزیزم؛ می خوای بریم دکتر؟! سوسک هم اینقدر پر رو؟؟؟؟