زن مسلمان ایرانی در ادبیات داستانی مقام شایسته ای نداشته است .شعر کلاسیک ایران زن را به صفت یار و دلدار و دلبر شناخته و غالبا از او به بی وفایی و مکر و خیانت یاد کرده است و در دواوین شعرا و کتب نویسندگان خیلی به ندرت می توان به وصف زنان خوب و فرمانبردار پارسا برخورد .
از اغاز مشروطیت وضع زنان همیشه مورد توجه و اعتراض روشنفکران ایران بود و در این کوشش ها شعرا و نویسندگان در صف اول قرار داشتند . بعد از جنگ بین الملل و نتایج مهمی که به بار اورد ، مسأله زن در ادبیات ایران انعکاس وسیعی یافت و با پیشرفت و تحول در شئون اجتماعی ، اصلاح و.ضع زنان جزو مسایل جدی تر قرار گرفت .
در سال های 99/1298 ش دو تن از دانشمندان اذربایجان یک سلسله مقالات سودمند درباره زنان نوشتند و این مقالات با امضای مستعار فمینیست و فمینا در روزنامه تجدد ارگان حزب دمکرات اذربایجان منتشر گردید . در ان سال ها شعرا و نویسندگان بنام ایران هر یک مقداری از اثار خود را به موضوع تربیت و ازادی زنان و تساوی حقوق انان در خانواه و جامعه اختصاص دادند . در اثار نویسندگان این دوره ، مسائل ازدواج نامتناسب و اجباری که گاهی منجر به عواقب وخیمی می شد و دیگر بدبختی ها و بیچارگی های زنان جایگاه اول را دارد . نویسندگانی مانند مشفق کاظمی ،یحیی دولت ابادی و عباس خلیلی دیگر نه از دلبری و دلربایی بلکه از جهان معنوی زنان سخن می گویند .
*AboutUs*>