نجم الدین کبری از بزرگان تصوف سده های ششم و اوایل هفتم هجری است که بسیاری از عرفای نامدار قرن ششم از گفتار و عقاید او تأثیر گرفته اند از او آثار زیادی به جا مانده بوده که بر ثر حمله مغول از بین رفته اما کتابهایی که به دست ما رسیده نشانگر درجه فضل و کمال و پارسایی وی است . یکی از این کتابها رساله( الخائف الهایم عن لومة اللائم) است که نمونه ای از آنرا با هم می خوانیم :
آورده اند که یکی مسلمانی و یکی بت پرستی را به حکم جوار ی که داشتند دوستی افتاد و اتحاد و یکدلی پیدا کرد . مسلمان به حکم شفقت و دوستی روزی با این بت پرست می گفت : دریغ جوانی و روی خوب تو در آتش دوزخ .
بت پرست گفت : به چه سبب به دوزخ خواهم رفت ؟
مسلمان گفت : چیزی را سجده و عبادت می کنی که به خدایی نشاید و خدایی را که هجده هزر عالم و آسمان و زمین و تو را و وی را افرید سجده نمی کنی .
بت پرست می گوید : اگر انصاف می طلبی نخست انصاف از خویشتن بده من این بت را که سجده می کنم دو هزار دینارست . در هر چشم او صد دینار مروارید است . اگر سجده می کنم و تو و باقی مسلمانان هر دیناری را بلکه هر دانگی را بلکه هر تسویی را سجده می کنند بلکه به امید حصول حبه ای موهوم کافر نعمت فاجری را هزار سجده کنند . شما هر حبه ای را سجده گزارید تا من دو هزار دینار را سجده گزارم .
مسلمان را تیر سخن بت پرست بر هدف دل امد . توبه نصوح از طلب دنیا و محبت مال کرد و از سر درم و دینار در گذشت . بت پرست نیز تبری بر سر ان بت زد و ندا در داد که هر که را به زر رغبت است بگیرد و اسلام اورد و هر دو به موافقت در راه خدای قدم گزاردند و به درجه بزرگ رسیدند .
فی الجمله به واسطه لا اله جمله کائنات را جز خدای نفی باید کرد و به واسطه الا الله خدای را اثبات باید کرد . اری تا خانه نخست پاک نکنی و از نجاسات و گرد و خاشاک نروبی نشست جای پادشاه را نشاید و اگر به لا اله فانی را نفی نکنی و به الا الله باقی را اثبات نکنی همین باشد ...
*AboutUs*>