سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سکه دولت عشق

در میان اثار مکتوب،سفرنامه ها به خاطر نشان دادن چشم اندازی از جوامع دیگر ونقل مسائل سیاسی اجتماعی آن جوامع و آشنا کردن خواننده با دنیایی ناشناخته حائز اهمیت فراوان هستند .در عصر قاجاری سفرنامه های فراوانی نوشته شد که هر یک در جای خود دارای ارزش و اهمیت است از میان سفرنامه های ایرانی ، سفرنامه های زیارتی جایگاه ویژه ای دارد؛زیرا علاوه بر نشان دادن مسایل جغرافیایی و تاریخی و فرهنگ و اجتماعیات ، در مورد مسایل مذهبی و شرح مکان های زیارتی مورد توجه ایرانیان مثل سفر حج و عتبات و نحوه انجام این فرائض نیز اطلاعاتی به خواننده می دهند .سفرنامه حاجیه علویه خانم کرمانی یکی از این سفرنامه هاست که از نظر  مذهبی و تاریخی دارای اهمیت است و نکات جالبی درباره نحوه حج گزاری و همچنین اوضاع دربار ناصری ارائه می دهد .

مهمترین قسمت این سفرنامه مربوط به اوضاع دربار ناصری است که حاوی نکاتی حائز اهمیت است .نویسنده هنگامی که به تهران می‌رسد در تهران اقامت می‌کند و به کرمان نمی‌رود. بیشترین حجم این کتاب مربوط به این دوران یکسال و نیمه است. حدود 87 صفحه یعنی نزدیک به نیمی از سفرنامه به این بخش اختصاص دارد فضای حاکم بر این بخش از سفرنامه، شادی و سرور است.

این قسمت از سفرنامه شامل شرح میهمانی هایی است که نویسنده رفته و رجالی که از او دعوت کرده‌اند و همچنین، اوضاع دربار ناصرالدین‌شاه، عروسی‌ها، تعزیه‌ها، عزاها، رفتار شاه‌ با زن‌ها، زن‌ها و دخترهای شاه، مشغولیات درباریان.

بیشترین مطالب این بخش هم مربوط به عقد و عروسی و مراسم‌های آن است. نویسنده در این مدت کارهای عقد و عروسی دخترهای قوم و خویش و درباریان و حتی دختر ناصرالدین‌شاه را سر و سامان می‌دهد.به طوری که خود می‌گوید او را چنان قبول دارند که بی او هیچ کار نمی‌کنند. دست او را سبک دانسته برای بریدن پارچه‌ها او را می‌خواهند، دوخت و دوز رخت و چادر عروسی را او باید بکند. جهاز عروس را باید مهیا کند چه آن چیزهایی که از بازار می‌خرند و چه اسبابی که باید دوخته شود. یکی از این مراسم عروسی تاج‌السلطنه دختر نه ساله ناصرالدین شاه است که خیلی دقیق و زیبا نقل کرده، در مراسم نامزدی و عقدکنان او، نویسنده حضور دارد و همه کاره است. زنان دربار به او احترام می‌گذارند حتی آرایش عروس را هم او بر عهده دارد.

در تهران بیشتر اوقات منزل غلامحسین‌خان، پسر ابراهیم‌خان ظهیرالدوله است که دخترش یکی از زنان ناصرالدین‌شاه است که به واسطه همین دختر، نویسنده ما به دربار راه دارد. در طول اقامت وی در تهران رجال معروف عصر مانند حشمت‌الدوله، عزیز‌الدوله و… او را دعوت کرده نهایت احترام را به جای می‌آورند و مصر به ماندن او در منزل خود هستند. نویسنده گرچه از الطاف ایشان سپاسگزار است اما گاهی هم اظهار ملال کرده و می‌گوید:

«از وقتی که من آدم یک کار خودشان نمی‌کنند، همه را واگذاردند به بنده، یک دقیقه آسودگی ندارم. می‌گویند ما بلد نیستیم کاری بکنیم حالا خدا خواسته چنین مادری برای ما رسانده، اگر یک چادر نماز چیت می‌خواهند ببرند تا من نباشم نمی‌برند. حضرت والا هم تمام کارهاشان را گردن من گذاردند. بینی [و] بین‌الله خسته شدم»

اطلاعاتی که از بازار و قیمت اجناس می‌دهد نیز قابل توجه و جالب است او که مجبور است برای خرید اسباب جهاز چند عروسی که در مدت اقامت او، نامزد و عقد شده‌اند، به بازارهای دوری که او را خسته می‌کند برود، اقلام خریده شده را با قیمت تمام شده نقل می‌کند که از نظر تاریخی اهمیت دارد:

«رفتیم دکان یک ارمنی دیگر، اسباب ورشو خریدیم. مقوه سنی [سینی] خریدیم جفتی چهل تومان، آئینه خریدیم جفتی چهل تومان، امروز هم به این طور معطل شدیم عصری رفتم اندران»

از ویژگی‌های جالب نثر و زبان نویسنده کاربرد بعضی لغات به غلط است که یا در لفظ آن موقع معمول بوده یا او نتوانسته درست تلفظ کند چنانکه، اندرون را اندران، ختنه‌سوران را ختنه‌سیران و گلابتون را گلابتان نوشته و چنه به جای چانه، شباش به جای شاد باش و  این غیر از اغلاط املایی است که در سراسر سفرنامه، دیده می‌شود.

از جمله اطلاعاتی که از دربار ناصری در این قسمت می‌بینیم مشغولیات شاه و دربار است. وی ابتدا از دیدن آنهمه زن در دربار ناصری تعجب کرده. حدود هشتاد زن که همه بزک کرده زرد و سرخ و سبز، همه‌رنگ با چارقد‌ دنبال شاه می‌افتند. وی ضمن توصیف قصر و خوابگاه شاهی، توضیح می‌دهد که: «زن‌ها هم همه توی این اطاق‌ها پایین و بالا منزل دارند. بعضی‌ها حیاط خارج دارند».

همچنین از انیس‌الدوله به عنوان زن مقرب شاه نام می‌برد که حتماً باید موقع غذا خوردن شاه حاضر باشد. به طوری که نویسنده می‌گوید، هر شب در دربار بساط سرگرمی هست حالا این سرگرمی یا مطرب و بازیگر است و یا تعزیه و روضه‌خوانی که همه اسباب سرگرمی شاه برای دیدن زن‌ها و پسند کردن دخترها است. در این قسمت از سفرنامه، نویسنده بر خلاف زمانی که در سفر مکه و عتبات بود، همه چیز را وصف می‌کند و هر چیز زیبایی را توضیح می‌دهد از قبیل جواهرات و تزئینات قصر و حیاط و اندازه هر چیزی را به تفصیل بیان می‌کند چنانکه یک شب چراغان را اینگونه توصیف می‌کند:

«یک شب هم در نارنجستان چراغان بود. قرق کردند رفتیم چه نارنجستان. یک جایی ساختند عرض شش زرع هفت زرع، وسط این نهر آبی که متصل می‌رود. اول که داخل می‌شوی، یک حوض بلوری است که آب می‌آید از سرش می‌ریزد و در نهر جاری می‌شود. طولش را چه عرض کنم چقدر است. در میان این نهر، هر یک زرع، یک فواره آب می‌آید. وسط اینها یک جار گذاشته. دو طرف نهر درخت نارنج، مرکبات جوربه‌جور، پر از بار، درخت‌های بلند، چراغ‌های جوربه‌جور، الوان، با اینها آویزان کردند…»

مراسم تعزیه دربار را هم با وضع جالبی توصیف می‌کند. بعد از آنکه افراد تعزیه‌چی را با وسایل و شتر و قاطرشان وصف می‌کند، می‌گوید چون چند روزی که در اندرون است خاطراتش را نمی‌نویسد، وقتی می‌آید خانه، درست یادش نمی‌ماند که تفصیل همه چیز را بگوید با اینحال خیلی از مطالب را بیان کرده بویژه احوال ناصرالدین‌شاه و کارهای او را به خوبی بیان می‌کند:

«شب یا روز که شاه تعزیه می‌نشیند، دو سه دفعه برمی‌خیزد، دوره توی بالاخانه‌های زن‌ها می‌آید. قدری شوخی می‌کند. تقلید تعزیه‌ها را بیرون می‌آورد، باز می‌رود».

یکی از کارهای جالبی که در آن زمان انجام می‌دادند دعوتنامه‌های جشن و عروسی بوده است که تمام را باید با خط خود می‌نوشتند و برای دوستان و آشنایان فرستادند، یکی از کارهایی که در این زمان بر عهده نویسنده گذاشته می‌شد، همین نوشتن دعوت‌نامه‌هاست:

«حضرت والا فرمودند بنشینید کاغذ بنویسید. مردم را وعده بخواهید… شصت هفتاد کاغذ نوشتیم تا عصری گرفتار کاغذ بودیم».

پختن شیرینی هم یکی از کارهایی است که این شخص برای عقد و عروسی به عهده دارد. شرح کارهایی که برای بردن عروسی و مراسم عقد انجام می‌دهند رسوم اجتماعی آن دوره را خیلی خوب تصویر کرده است.

مراسم عزاداری دربار در دهه‌های محرم نیز از جمله مواردی است که نویسنده در آن حضور دارد. روضه‌خوانی در میان رجال آن زمان و خود دربار رواج دارد که نویسنده شرح مفصلی از آن ارائه می‌دهد. از جمله ساختن علم و بیدق و چشم و هم‌چشمی برای بهتر بودن از دیگری و همچنین توضیح می‌دهد که هر دهه‌ای یکی از زنان شاه روضه می‌گیرد.

«امروز که دوشنبه سوم ماه است. هر کس بچه دارد، علمی نذر دارد، امروز همه مشغول علم درست کردن هستند. ما هم مشغول علم عضدالسلطنه هستیم سعی می‌کنیم که مال ما بهتر شود».



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  دوشنبه 87/4/3ساعت  6:23 عصر  توسط مریم غفاری جاهد 
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    طفل جان
    مزاحمت مشروع
    مقایسه کیفر مرگرزان در دین زرتشت با کیفر اعدام در فقه و حقوق اسل
    بررسی بلوغ و ازدواج در فقه زرتشتی بر اساس کتاب روایات داراب هرمز
    بررسی تطبیقی نقش فرزند در عبور از چینوت پل و پل صراط، بر اساس رو
    جشن یا عزا؟ مسأله این است!!!!
    آدم عجیب کارهای عجیب تر!
    الاغ و علفهای قرمز
    ;کتری!
    دلخوشیهای خوابگاهی
    [عناوین آرشیوشده]
     
    *AboutUs*>