تفسیر ابوالفتح رازی که در نیمه اول قرن ششم نگارش یافته از تفاسیر مهم شیعه به شمار میآید که به زبان شیرین پارسی در بیست مجلد نگاشته شده است. سنت تفسیر نویسی به زبان دری، از دو قرن پیش از تفسیر ابوالفتح، سابقهای درخشان داشته، اما ابوالفتح این سنت را از جهت کیفیت و کمیت به کمال رسانده است.
این تفسیر بزرگ از جهات مختلف، جامع نکات بسیار مهم تفسیری، لغوی، فقهی، روایی و کلامی است و مشتمل بر این اشعار عربی و فارسی که از شعرای بزرگ عرب در ادوار نخستین جاهلیت و بعد میباشد که به عنوان استشهاد نقل شده است. در این تفسیر دقایق صرفی و نحوی و اشتقاق لغات و روشنگریهای بسیار درباره کلام الهی و نکات قرآنی آمده است ابوالفتح از جهت شیوه کار، ادامه دهنده سنت تفسیرهای قصصی است که در تفسیرنویس فارسی نمونههای ممتازی مانند ترجمه تفسیر طبری و تفسیر سورآبادی دارد. از این جهت ابوالفتوح به تفاسیر قبل از زمان خود توجه داشته است. از سوی دیگر میدانیم ابوالفتح رازی واعظی برجسته و مسلط بر کلام بوده و در منبر وعظ طبیعتاً گرایشی خاص به ذکر قصص داشته که در وعظ، تأثیر و مقام ویژهای دارد.
نمونهای از این تفسیر
حشمت حضرت سلیمان
مقاتل گفت: جنیان برای او بساطی یافتند از زر و ابریشم یک فرسنگ در یک فرسنگ و او را سریری بود زرین آن سر بر میان آن بساط بنهادندی و سه هزار کرسی از زر و سیم و پیرامون آن سریر بنهادندی. پیغامبران بر آن کرسیهای زرین نشستندی و علما بر کرسیهای سیم و گرد بر گردایشان انسی بایستادندی و از پس ایشان جن باستادندی و از بالای سر ایشان مرغان پر در پر کشیدندی چنانکه آفتاب بر این بساط نیوفتادی و باد صبا برداشتی بامداد یک ماهه را ببردی و نماز شمام یکماهه باز آوردی.
وهب منبه گفت یک روز سلیمان بر این مرتبه که گفتم به بزرگی بگذشت و او زمین میسپرد برنگریست سلیمان را دید با این جلالت گفت سبحانالله اوتی آلداوود و ملطاعظیما. آل داوود را ملکی عظیم دادند.
حق تعالی باد را فرمود تا آواز او به گوش سلیمان برسانید. سلیمان باد را گفت بساط فرونه. باد بساط فرو نهاد او بزرگوار را برخواند و گفت: به سمع من رسید آنچه گفتی و برای آن فرود آمدهام تا تو را این بگویم. نگر تمنای این نکنی که ثواب یک تسبیح که بنده مؤمن از دل بگوید به نزدیک خدای تعالی پیش از این و به از این باشد. مرد گفت خدای تعالی غمانت ببراد چنانکه غم من ببردی به این گفتار.
*AboutUs*>