با ورود به دورة سبک عراقی، و رواج عرفان کلامی و مذهبی در شعر، شعرایی پیدا میشوند که رمضان را بستایند و معنویت آنرا درک کنند از جمله این شعرا سنایی است. وی که برای اولین بار عرفان را وارد شعر کرده است، رمضان را چون مهمان عزیزی میشمارد که هیچ چیز دیگری جایش را نمیگیرد.
سنایی در وداع با رمضان گویا از دیرینه یاری جانی جدا میشود او نه خود را مهمان رمضان، که رمضان را مهمانی گرامی میداند که سالی یک بار میآید و تا چشم برنهی بار سفر میبندد.
ای ماه صیام ار چه مرا خود خطری نیست
حقا که مرا همچو تو مهمان دگری نیست
به نظر سنایی ترس و هراس از آتش جهنم را هیچ سپری بهتر و مطمئنتر از روزه نیست و دریغا که این سپر دیر نمی پاید دردست مشتاقان. سنایی هنگام وداع ماه رمضان خون جگر میبارد و بر این اعتقاد است که اگر در صدف دین گوهری هست این گوهر به یقین از اشکی فراهم آمده است که از برای رمضان فرو چکیده است.
*AboutUs*>