سعدی
رمضان در فرهنگ شعری سعدی از جایگاه ویژهای برخوردار است حضور رمضان و روزه در غزلیات سعدی حضوری است پوشیده و رمزی و البته در همه یا بیشتر غزل های سبک عراقی حضور رمضان و روزه چنین است.
از چشمانداز رمضان و روزه عوام گرفته تا روزه و رمضانخواهی سعدی به طور کلی مطالبی خاص پیرامون پرهیز از پرخواری و اندرون از طعام خالی داشتن است.
برگ تحویل میکند رمضان یار تودیع بر دل اخوان
یار نادیده سیر، زود برفت دیر ننشست نازنین مهمان
نگاه سعدی به روزه و رمضان، نگاهی سیاسی اجتماعی و انسانی جهد کردن برای نجات غریق نه بدر بردن گلیم خویش از موج است.
روزه در نگاه سعدی خوراندن طعام است به نیازمندان نه نخوردن طعام از سحر تا هنگام اذان مغرب.
حافظ
نگاه حافظ به رمضان و روزه نگاهی است رندانه و دو پهلو. حافظ به رمضان و روزه به طنز نگریسته است همچنانکه به دیگر آداب مقدس. اما این طنز هرگز از سر بیدردی و بیدینی نیست او از آنجا که به ایمان خودش شک ندارد با مقدسات در میافتد نه از آنجا که لاابالی است اینقدر هست که حافظ با نگرشی طنزی و با نگاهی اصلاحجویانه همچون یک مصلح و نقاد میکوشد تا چهره اصیل و فراموش شده مقدسات را نمایش دهد.
غزلهای حافظ را در باب رمضان ستایی و ستیزی نه میتوان تبرئه کرد و نه تخطئه. همین اندازه تأویل و تأمل به همه حافظشناسان و خودشناسان و خداشناسان مشهود است که فرهنگ حافظ در آنجا میگوید:
از می کنند روزه گشا طالبان یار
و
کاری بکرد همت پاکان روزهدار
فرهنگ ستیز با رمضان نیست فرم گفتار حافظ از عشق و عرفان و عبادتهای عاشقانه در برابر عبادتهای معاملهای و مقتضیات زمان و زمینه ستایشها و ستیزههای حافظ را از رمضان و روزه چنین رقم زده است.
*
روزه هرچند که مهمان عزیز است ای دل
صحبتش موهبتیدان و شدن، انعامی
این از جمله اعتدالیترین گفتارهای حافظ است در باب حلول و عبور ماه مبارک. موهبت و انعام، با توجه به اصل معنای این دو واژه، در همراهی و رفتن ماه رمضان به شیواترین شکلی اعتدال حافظ را در روبرو شدن با ماه رمضان نمایش میدهد. اعتدالی که حافظ همواره از آن دم زده است.
شعرهای حافظ پیرامون روزه و رمضان اغلب فطریه است حافظ همچون فرخی همواره به بهانه عید به بهای رمضان پرداخته است.
رمضان در ذهن و ضمیر حافظ طنین تلخ «منع» «برافتادن طرب» «برچیده شدن بساط می و عاشقی» دارد حافظ درآمدن رمضان را فترتی در ایام طرب، موجباتی برای فسرده شدن دلها و توقفی در گردش پیالهها میبیند و سپری شدن ایام صیام را مایه اشتیاق و انگیزش دلها و شادی و طرب میداند. حافظ وجود سلبی رمضان را میبیند و هیچ اشارهای به وجود ایجابی و لایههای باطنی روزه ندارد. حافظ فقط در یک بیت از مجموع غزلیات خود لحن مثبت و همدلانهای با رمضان دارد و در آن بیت، رمضان را «موهبت» و «مهمان عزیز» تلقی میکند اما در همان بیت و بیت پیشین، بیدرنگ سپری شدن ایام صیام را هم لطفی دیگر، تلقی کرده و از اینکه در ایام صیام دست او از گرفتن زلف شمشادقدی و ساعد سیم اندامی محروم بوده است، شکوه میکند.
روزهارفت که دست من مسکین نگرفت زلف شمشاد قدی، ساعد سیم اندامی روزه هرچند که مهمان عزیز است ای دل صحبتش موهبتی دان و شدن انعامی
ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید |
|
از نظر تا شب عید رمضان خواهدشد |
حافظ روشنفکر و منتقد زمانه خویش است او درک دینی و سلوک دینی جامعه خود را به نقد کشیده است در جامعه دینی روزگار حافظ، ارزشهای فقهی و شرعی، ارزشهای حاکم و مسلط اند و نگاه فقیهانه و زاهدانه به دین سیطره خود را بر جامعه دینی افکنده است و ارزشگذاری دینی بر مبنای ارزشهای فقهی صورت میپذیرد و این امر ویژگیهای فردی و اجتماعی خاص خود را پدید آورده است. الگوهای دینی دوره حافظ چهرههایی عبوس، اخمو، ترشرو، دچار وسوسه گناه، تلخکام از بودن در این دنیا و نگران از عاقبت وسوء عاقبت هستند و فقط ظواهر دین و رعایت احکام شریعت نشان دینداری است تصویر حافظ از رمضان هم در چنین بستری شکل میگیرد و آشکار میشود. حافظ در نقد رمضان در اصل مواجه با زهدفروش و تزویر و ریاکاری است.
رمضانیات در قرن هفتم و هشتم و در گسترة سبک عراقی اغلب در حوزة تکرار است.
در این عهد به یکی دو شاعر برمیخوریم که رمضان و روزه را از زاویهای منحصر به فرد و با نگاهی شخصی به نقد نشستهاند و از پس این چند سر حلقه دیگر، شاعران و دیگر شعرهای رمضانیه به تقلید از همان شاعران است.
*AboutUs*>