سبک هندی یا اصفهانی از جمله سبکها و شیوههای شعر فارسی است که به حق در خور تحقیق، تتبع و بررسی دقیق است. سبکی که به هر روی، چاشنی دیگر دارد و سرشار از سخنهایی و مضمونهایی که در تاریخ شعر فارسی تا آن زمان و به آن شکل راه نداشته است.
از آنجا که این سبک، مدعی آوردن طرزی تازه است باید بسیاری از موضوعات شعر پیشین را هم از زاویه دیدی تازه نگریسته باشد آیا رمضان و روزه در فرهنگ شعری شاعران این عهد چگونه است. شاعران این عهد آیا رمضان ستیزند یا روزه ستای؟
رمضان در این دوره نه از چشمانداز ستایش محض به ظهور رسیده است و نه از زاویههای منفی ستیز و گریز صرف.
چند نمونه از رمضان سروده های این سبک:
مجتبی نهی:
آن کس که به کف در رمضان جام ندارد رندی است که در میکدهها نام ندارد
ناشناس
آمد رمضان نه صاف داریم نه درد از چهره ما گرسنگی رنگ ببرد
در خانة ز خوردنی چیزی نیست ای روزه برو ور نه تو را خواهم خورد
صائب تبریزی با نگاه و نقد به شبقدر است که این بیت را سروده است
تا کدامین دل بیدار مرا دریابد چون شب قدر نهان در رمضانم کردند
کلب علی تبریزی یک رباعی بسیار شیفته و جذاب دارد که از جمله زیباترین رباعیاتی است که کاملاً در ستایش رمضان است:
افسوس که ماه رمضان آمد و رفت آن توبه ده پیر و جوان آمد و رفت
از بهر صلاح کارها آمده بود از دست فساد ما به جان آمد و رفت
صائب چون اغلب شاعران این دوره، گاه از رمضان فقط به عنوان یک مضمون استفا ده کرده است و البته آنگاه که چنین استفادهای مدنظر او بوده است هرگز رمضان را کوچک نشمارده است.
گرچه دست ستم زلف دراز است، خطش
چو شب قدر شفیع رمضان خواهد شد.
مجمر اصفهانی
سی روز پی روزه گرفتیم و ندیدیم جز ضعف دل و رنج تن و زردی رخسار
خواجوی کرمانی
رمضان آمد و شد کار صراحی از دست
به درستی که دل نازک ساغر بشکست
من که جز باده نمیبود به دستم نفسی
دست گیرید که هست این نفسم باد به دست
آنکه بیمجلس مستان ننشستی یکدم
این زمان آمد و در مجلس تذکیرنشست
ماه نو چون ز لب پام بدیدم گفتم
ای دل از چنبر این ماه، کجا خواهی جست
در قدح دل نتوان بست مگر صبحدمی
که تو گویی رمضان بار سفر خواهد بست
خون ساغر به چنین روز نمیشاید ریخت
رگ بر بط به چنین وقت نمیباید جست
ماه روزه است و مرا شربت هجران روزی
روز توبه است و تو ازنرگس جادو سرمست
وقت افکار به جز خون جگر خواجو را
تو مپندار که در مشربه جلابی هست
*AboutUs*>