شعرای سبک عراقی بر خلاف سبک خراسانی از رفتن رمضان اظهار ملال کرده اما از عید هم استفقبال کرده اند .عید فطر از چشمانداز مولوی روز وصال است و باز هم روز خوردن طعام آسمانی
عید بر عاشقان مبارک باد عاشقان عیدتان مبارک باد
روزه مگشای جز به قندلبش قند او در دهان مبارک باد
عید امد که ای سبکر وحان رطلهای گران مبارک باد
و این رطلهای گران که مولوی از آن سخن میگوید نه از آن دست رطلهای گرانی است که دیگر شاعران را در عیدفطر فراهم میآمد.
عید فطر در نگاه مولانا روز کمال است و وصال روز مشاهده و رویت، ماه فائق آمدن بر تضادها.
عید آمد و عید آمد وان بخت سعید آمد
بر گیر و دهل می زن کان ماه پدید آمد
گرچه در شعر مولوی سرودن دربارة عید رمضان از همه شاعران طربناکتر و زیباتر است اما شادی عید او همچون گذشتگان اشاره به خوردن وی و دستافشانی از نوع دیگر دارد.
*
حافظ از ان دست شعرایی است که به زحمت می توان دانست چه در سر دارد او هم همانند شعرای پیشین امدن عید را بیش از ماندن رمضان می ستاید اما شادی حافظ از نوع دیگری است در عید فطر در واقع شادی او به جهت سرآمدن دوره این نامردانی است که رمضان را نمیشناسند نه به دلیل سرآمدن ماه شریف رمضان. حافظ رمضان ستیز نیست با رمضان ناشناسان میستیزد.
روزه یکسو شد و عید آمد و دلها برخواست
می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست
نوبه زهدفروشان گرانجان بگذشت
وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست
*
ساقی بیار باده که ماه صیام رفت در ده قدح که موسم ناموس و نام رفت
وقت عزیز رفت بیا تا قضا کنیم عمری که بیحضور صراحی و جام رفت
اما در همین غزل هم اشاره به دوروییها دارد و به زهد فروش حمله میکند
زاهد غرور داشت سلامت نبرد راه
رند از ره نیاز به دارالاسلام رفت
*
بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد
هلال عید به دور قدح اشارت کرد
*AboutUs*>