سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سکه دولت عشق

  متولد شهر قزوین است و یکی از بزرگترین خوانندگان و همچنین انسان هایی که دوره خود بیش از اینکه به کار هنری بپردازد، در فکر کمک به مردم و تهیدستان بود. خصوصیات اخلاقی وی بود که باعث شد نامش جزو ماندگارترین نام های موسیقی کشورمان باقی بماند. قمر شاگرد مرتضی خان نی داوود و به طور غیر مستقیم، پرورده مکتب حسین طاهرزاده بود. توانایی بالا در تکنیک و همچنین احساس فوق العاده اش باعث شد تا کارهای ارزشمندی در موسیقی ایران از وی به جا بماند. کارهای وی با دیگر موسیقی دانان: صفحه های گرامافون با تار مرتضی نی داوود، ارسلان درگاهی، ویولن موسیقی معروفی و پیانوی مرتضی محجوبی با اجرای آثاری از عارف، درویش خان، نی داوود و امیر جاهد. 
قمرالملوک وزیری در گفت و گویی با مجله سپید و سیاه سال ها پیش از انتشار این مطلب ، انرا چون درد دلی از خود به جای گذاشته است :

وقتی که تو این دردل های مرا می خوانی من یک زن به قول تو هنرمند که متعلق به یک قرن بود ،زیر خروارها خاک سرد و سیاه خفته ام . دیگراز حنجره من صوتی برنمی خیزد، طنین اواز من دلها را نمی لرزاند، دنیای من تاریک است .خاموش است، اما همچنان خوشحالم که روح من عظمت خود را از دست نداده است و هنری که در زندگی هرگز او را بنده دینار و درهم نکرده ام و به او خیانت نورزیده ام با من است . من مرده ام؛ اما خاطره من، خاطره حیات هنر من نمرده است . خاطره ای که در ان هیچگونه کینه و دشمنی و گستاخی و حسد و شاید هم پستی و رذالت و پول پرستی وجود ندارد . اطمینان دارم که کسی بعد از مرگ من از من بدگویی نمی کند ؛زیرا من هنرم را بنده تجارت نکرده ام و همیشه انرا در راه تحقق بخشیدن به ارزوهای ملی و میهنی خودم به کار انداخته ام . من ثروتی ندارم . هیچ چیز . اما دل های یتیمانی را دارم که به خاطر مرگ من از غم مالامال می شوند . چشم هایی را دارم که در فقدان من اشک می ریزند همان دخترها و پسرهایی که لبخند مهر مادر را ندیده اند ؛همان ها که با پول من پرورش یافتند ، شوهر کردند ، داماد شدند و حالا به جای انکه در فاحشه خانه ها و یا زندان ها به سر برند آدم های خوشبختی هستند ...خواننده عزیز من چه کسی جرات می کند که بگوید این مهتاب قشنگی که بر گور من می تابد ، این بهاری که شکوفه هایش را به خاک من نثار می کند، این پاییزی که حزون و غم انگیز می خندد و برگ های زردش را به من هدیه می کند همیشه هست ؛ اما قمر نیست ؟... نه ، من هستم . با هنرم ، با هنری که هیچگاه دامانش را الوده نکرده ام زنده ام ؛ اما انها که به هنر خیانت می کنند چرا به من که گوشه عزلت گرفته بودم با دو دانگ صدای خود نیش می زدند و می گفتند " ما باید هر چه می توانیم پول جمع کنیم برای اینکه قمر الملوک نشویم "شما بعد از مرگ من به انها بگویید که قمر فرسنگ ها روحش از پستی و رذالت پول پرستی دور بود ، قمر الملوک هنر را می شناخت و شما این اسکناس های کثیف را ....قمر با بزرگی و با افتخار و با هنر زندگی کرد امروز هم که زیر خروارها خاک خفته است نه کسی را ازرده و نه دلی را شکسته است و هیچکس کینه ای از او در دل ندارد و دل های مردم هنر دوست در غمش در غم مرگش شکسته است . ما رفتیم اما شما که هنر ملی ایران را به پول می فروشید، الوده می کنید و هیچ نقطه روشن و درخشانی در زندگی ندارید گناهتان نابخشودنی است .

                                               

استاد شهریار درباره شبی که قمر مهمان او  و دوستانش بوده غزلی زیبا سروده که حکایت از محبوبیت این هنرمند در دوره خود دارد :

               از کوری چش فلک امشب قمر اینجاست             اری  قمر  امشب  به  خدا  تا سحر  اینجاست

اهسته  به  گوش  فلک    از  بنده  بگویید            چشمت ندود اینهمه ، یک شب قمر اینجاست

اری قمر  ان  قمری خوشخوان   طبیعت             ان   نغمه   سرا   بلبل    باغ  هنر  اینجاست

شمعی که به سویش من جانسوخته از شوق        پروانه  صفت   باز  کنم  بال  و  پر  اینجاست

تنها نه  من  از  شوق  سر  و   پا  نشناسم        یک دسته چو من عاشق و بی پا و سر اینجاست

          هر  ناله  که  داری بکن  ای عاشق شیدا           جایی  که   کند    ناله   عاشق   اثر   اینجاست

مهمان  عزیزی  که  پی  دیدن   رویش             همسایه  همه  سر  کشد از بام و در   اینجاست

ساز  خوش  و  اواز  خوش و باده دلکش         ای  بی خبر  اخر چه  نشستی  خبر اینجاست

اسایش    امروزه    شده    درد   سر  اما            امشب  دگر  اسایش  بی  درد سر   اینجاست

ای  عاشق  روی  قمر  ای  ایرج   ناکام              برخیز  که  باز  ان  بت   بیداد گر  اینجاست

ان زلف که چون هاله به رخسار قمر بود           باز   امده   چون  فتنه  دور   قمر   اینجاست

 



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  پنج شنبه 87/8/23ساعت  9:24 صبح  توسط مریم غفاری جاهد 
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    طفل جان
    مزاحمت مشروع
    مقایسه کیفر مرگرزان در دین زرتشت با کیفر اعدام در فقه و حقوق اسل
    بررسی بلوغ و ازدواج در فقه زرتشتی بر اساس کتاب روایات داراب هرمز
    بررسی تطبیقی نقش فرزند در عبور از چینوت پل و پل صراط، بر اساس رو
    جشن یا عزا؟ مسأله این است!!!!
    آدم عجیب کارهای عجیب تر!
    الاغ و علفهای قرمز
    ;کتری!
    دلخوشیهای خوابگاهی
    [عناوین آرشیوشده]
     
    *AboutUs*>