هر کس رمان «رمان سالهای ابری» علی اشرف درویشیان را خوانده باشد یادش هست که یکی از شخصیت های این رمان، دختر زیبایی را به عنوان زن دوم به خانه برده بود ولی به زنش گفته بود این از طایفه جن و پری است و با هزار بدبختی گرفته ام تا در کار خانه به تو کمک کند!
امروز هم در تذکره الاولیاء عطار، حکایتی خواندم از بایزید بسطامی که کسی از او پرسید: پیش تو جمعی می بینیم مانند زنان، ایشان چه قومند؟ پاسخ داد: اینها فرشتگانند که می آیند مرا از علوم سؤال می کنند و من ایشان را جواب می دهم!
خلاصه این که ما هنوز هم اندر خم همان کوچ? بلاهت قرن های پیش مانده ایم بی هیچ تفاوتی.
*AboutUs*>