شهریار نیز در وصف عید شعرها ساخته که هر یک لطف و صفای خود را دارد .یکی از این غزل ها یادگار صبح عید سال 1328 است که استاد صبا و استاد دوامی به منزل شهریار رفته بودند و از آنجا به اتفاق هم رفتند به رستم آباد شمیران منزل مرحوم هنگ آفرین :
صبا به شوق در ایوان شهریار آمد
که خیز و سر به در از دخمه کن بهار آمد...
به شهر چند نشینی شکسته دل برخیز
که باغ و بیشه شمران شکوفه زار آمد
بسان دختر چادر نشین صــــــحرایی
عــــــــروس لاله به دامان کوهسار آمد ...
به دور جام می ام داد دل بــــده ساقی
چها که بر سرم از دور روزگار آمد
به پای ساز صبا شعر شهریار ای ترک
بخوان که عیدی عشاق بیقرار آمد
غزلی دیگر نیز از این شاعر یادآور عیدی غمگین است . غمی که هیچوقت از شعر شهریار جدا نمی شود و همیشه سایه هایی از آن در پس شعرهایش هست.
گذشت سال و زمـــاهم نشان نمی آید
نشان از آن مه نامهربان نمی آید
نیامد آن گل خندان ونــــــــو بهار آمد
امان ز بخت که این آمد آن نمی آید
سیاه دل شب عیـــدا سیاه بادت روی
که شرمت از رخ ازادگان نمی آید
فلک به عیدی امسال ما چه خواهی داد ؟
برو که از تو امید امان نمی آید ...
*AboutUs*>