سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سکه دولت عشق

برای کاری پژوهشی، به سراغ مجموعه اشعار نیما رفته بودم که این یادداشت را دیدم. می شود گفت وصیت نام? نیماست و نشان از روح بلند نیما و زلالی اندیشه اش دارد که مردان دانشمند را حتی اگر مخالف شعرش هم باشند می ستاید:
«امشب فکر می کردم با این گذران کثیف که من داشته ام برای دکتر حسین مفتاح چیزی بنویسم که وصیت نامه من باشد، به این نحو که بعد از من هیچکس حق دست زدن به آثار مرا ندارد؛ جز دکتر محمد معین اگر چه او مخالف ذوق من باشد . دکتر محمد معین حق دارد در آثار من کنجکاوی کند. ضمنا دکتر ابوالقاسم جنتی عطایی و آل احمد با او باشند به شرطی که هر دو با هم باشند ولی هیچیک از کسانی که به پیروی از من، شعر صادر فرموده اند در کار نباشد . دکتر محمد معین که نسل صحیح علم و دانش است کاغذ پاره های مرا بازدید می کند . دکتر محمد معین که هنوز او را ندیده ام مثل کسی است که او را دیده ام اگر شرعاً می توانم قیّم برای ولد خود داشته باشم دکتر محمد معین قیّم است؛ ولو این که شعر مرا دوست نداشته باشد؛ اما ما در زمانی هستیم که ممکن است همه این اشخاص نامبرده از هم بدشان بیاید . چقدر بیچاره است انسان.»(مجموعه شعرهای نیما، با نظارت شراگیم یوشیج)



  • کلمات کلیدی : نیما یوشیج، معین
  • نوشته شده در  شنبه 94/8/9ساعت  3:0 صبح  توسط مریم غفاری جاهد 
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    طفل جان
    مزاحمت مشروع
    مقایسه کیفر مرگرزان در دین زرتشت با کیفر اعدام در فقه و حقوق اسل
    بررسی بلوغ و ازدواج در فقه زرتشتی بر اساس کتاب روایات داراب هرمز
    بررسی تطبیقی نقش فرزند در عبور از چینوت پل و پل صراط، بر اساس رو
    جشن یا عزا؟ مسأله این است!!!!
    آدم عجیب کارهای عجیب تر!
    الاغ و علفهای قرمز
    ;کتری!
    دلخوشیهای خوابگاهی
    [عناوین آرشیوشده]
     
    *AboutUs*>