سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سکه دولت عشق

آب زرد رنگی ریخته کف آشپزخانه! نمی دانم از کجا. هر چه نگاه می کنم هیچ شیری باز نیست. قرار است مهمان بیاید. همین چند دقیقه پیش آشپزخانه را دستمال کشیدم. خشک خشک بود. چای را هم دم کردم و رفتم به کارهای دیگر برسم. حالا آمده ام این آب را می بینم. نزدیک است مهمان ها بیایند. عصبانی می شوم. نگاهم می افتد به قوری که روی کابینت است. درست زیر شیر کتری. یعنی هنوز چای هم دم نکرده ام؟ جلوتر که می روم می بینم قوری پر است و چند دانه چای خشک هم روی آب است و شیر کتری هم باز است! در کتری را که بر می دارم می بینم آبی تویش نیست! تمام آب هایش رخته توی قوری و بعد هم از قوری ریخته کف آشپزخانه!

پی نوشت: لطفا آنهایی که درست روز مهمانی شان بعد از تمیز کردن آشپزخانه، دب? ماست از دستشان افتاده و ترکیده و تا یک ماه بعد هم نتوانسته اند آثار ماست را از در و دیوار و کف آشپزخانه بزدایند، به من نخندند!



  • کلمات کلیدی : مهمان، چای
  • نوشته شده در  یکشنبه 93/1/10ساعت  6:0 صبح  توسط مریم غفاری جاهد 
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    جشن یا عزا؟ مسأله این است!!!!
    آدم عجیب کارهای عجیب تر!
    الاغ و علفهای قرمز
    ;کتری!
    دلخوشیهای خوابگاهی
    عکس های گمشده
    اخلاق فدای مذهب
    خلاف مجاز!
    [عناوین آرشیوشده]
     
    *AboutUs*>