سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سکه دولت عشق

عاقبت خط جاده پایان یافت

من رسیدم ز ره غبار آلود

نگهم پیشتر ز من می تاخت

بر لبانم سلام گرمی بود

 

گفته اند شعر فروغ  صدای زن محصور در طول اعصار است ؛ اما این چیزی است که حتی خود فروغ هم اعتباری برای ان قائل نبود ،شعر او همانقدر که بیان کننده درد زن در عصر خودش هست ، بیان کننده دردهای یک مرد نیز می تواند باشد " اگر شعر من یک مقدار حالت زنانه دارد ، خب این خیلی طبیعی است که به علت زن بودنم است . من خوشبختانه یک زنم ؛ اما اگر پای سنجش ارزش های هنری پیش بیاید فکر می کنم دیگر جنسیت نمی تواند مطرح باشد ."

دردی که در شعر فروغ موج می زند ، زخم دهان گشوده انسان روشنفکر عصر اوست ، انسانی که بعد از انقلاب صنعتی ، در چهار راه زوال ارزشها ایسنتاده است و عقوبت دشوار را چندان تاب آورده که آن کلام مقدس از خاطرش گریخته است و فروغ اگر شعر می گوید ایستادگی در برابر این زوال است و پایداری در برابر زوال بزرگتر یعنی مرگ.

 

عافبت خط جاده پایان یافت

من رسیدم ز ره غبار آلود

تشنه بر چشمه ره نبرد و دریغ

شهر من گور آرزویم بود

 



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  شنبه 86/8/19ساعت  6:56 عصر  توسط مریم غفاری جاهد 
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    جشن یا عزا؟ مسأله این است!!!!
    آدم عجیب کارهای عجیب تر!
    الاغ و علفهای قرمز
    ;کتری!
    دلخوشیهای خوابگاهی
    عکس های گمشده
    اخلاق فدای مذهب
    خلاف مجاز!
    [عناوین آرشیوشده]
     
    *AboutUs*>