تیشتر...سرتاسر دریای فراخکرد را
به جنبش دراورد
و از جان آبخیزها...روان بر آمد
و آن روان مینوی به آسمان فراز رفت
و باد سبک رو ،چین در دامن آن افکند
و ابرها پر از چین و شکنج
سرتاسر آسمان را پیمودند
تا به هفت کشور زمین باران رسانند
روان ابرها جان پذیرفتند
و در کالبد سرشک
نرم نرم...بر خاک کشتزارها فرو ریختند
و گیاهان، روی به آسمان روییدند
و گل سرخ چون آتش
از درون شاخه ها به بیرون تراوید
و کاروان آتش و خاک و باد و باران
بر گردونه مهر و ماه و خورشید رخشان
روی بسوی خوان نوروزی ایران
روان شد
نوروز بر شما خجسته باد
1389
پایان هزارمین سال سرایش شاهنامه ایران
بنیاد نیشابور- فریدون جنیدی
منبع: روزنامه بهار 29 بهمن 88 ص 16
پرچم ایرانیان سابقه ای شش هزار ساله دارد . نخستین پرچمی که تاکنون در جهان یافت شده درفش شش هزار ساله ای است که در حوالی شهداد کرمان کشف شده است . این در واقع به این معناست که ایرانیان نخستین ملتی بودند که درفش داشتند واز آن به عنوان نماد هویتی خویش استفاده می کردند . پرچم در شاهنامه هم دارای سابقه تاریخی است .
در این کتاب ارزشمند، شیر نماد درفش گودرز و خورشید نماد کاووس است. تنها در زمان اوج ضعف سلسله قاجاریه یک شمشیر در دست شیر قرار می گیرد و نماد شیر و خورشید به شکل فعلی اش در می آید . زمان گذشت تا اینکه پس از انقلاب مشروطه سه رنگ سبز ، سفید و قرمز به عنوان رنگهای پرچم ایران انتخاب می شوند . در آن زمان، سبز نماد سرسبزی و آبادانی ایران زمین و ضمنا نمادی از رنگ اسلام ،سفید نشان صلح طلبی ایران و قرمز نماد خون شهدا محسوب می شد . این روند ادامه داشت تا اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی پیشنهاداتی در زمینه انتخاب رنگ سیاه به عنوان رنگ پرچم ایران به مجلس خبرگان واصل می شود که به دلیل اینکه این رنگ ، رنگ بنی عباس بود ، مورد مخالفت اعضای این مجلس قرار گرفت و تصمیم بر آن شد تا همان سه رنگ سبز ، سفید و قرمز به عنوان رنگهای پرچم ایران باقی بماند و تنها نماد شیر و خورشید از آن حذف شده و نماد لااله الا الله با طرحی گرافیکی روی آن نقاشی شود .
از سوی دیگر از آنجا که ایرانیان در طول تاریخ خود همیشه پرچم و درفشی را به عنوان نمادهای هویتی به همراه داشته اند همواره به آن بالیده اند . ما همیشه رنگ سبز را دوست داشته ایم و رنگ سفید و قرمز را هم جزو خصلت هایمان دانسته ایم و به تمامی آنها افتخار کرده ایم . در مورد اتفاقی که در نشست خبری رئیس جمهوری رخ داده هم بر این باورم که گاهی دولتمردان کارهایی می کنند که اولین ضرر آن به خود آنها باز می گردد و نه هیچکس دیگر و رخداد آن هم به واقع جای سوال دارد . به باور من دولت باید خودش را موظف بداند که چیزی را که گرامی است گرامی بدارد و حرمت دار همان رنگهایی باشد که حتی در قانون اساسی هم با شفافیت قید شده است و مورد احترام ملی نیز هست . در دیدی خوشبینانه باید امیدوار بود تغییر رنگ سبز پرچم ایران به آبی برای سه دفعه متوالی و در فاصله زمانی اندک ،صرفا ناشی از اشتباه غیر عمدی باشد اما بدون تردید تکرار چنین اتفاق ناخوشایندی درآینده دیگر جایی برای توجیه و خوشبینی باقی نخواهد گذاشت و در صورت بروز چنین وضعیتی واکنش واکنش افکار عمومی ،ناگزیر خواهد بود .
از زاویه بین المللی هم حتی شائبه تبدیل پرچم ملی به ملعبه سیاسی قطعا با ریشخند جهانیان روبرو می شود و آنها قطعا با خود می گویند کشوری که خودش به پرچمی که مصوب مجلس خبرگان خود و رهاورد انقلابی است که به آن می بالند یک چنین برخوردهایی می کنند چه عکس العملی می توان نشان داد .
فریدون جنیدی ، ایران شناس و کارشناس در زبانهای باستانی
"روز ولنتاین یا روز عشق و دوستی و تاریخی که برای آن مترتب شده است این روزها به موضوع بحث بسیاری از صاحبنظران و تحلیلگران مسایل ایران باستان از یک طرف و جامعه شناسان از طرف دیگر تبدیل شده است .
دکتر فریدون جنیدی ایران شناس و مدرس دانشگاه در اینباره دیدگاه خاص خود را دارد و معتقد است ولنتاین اقتباس غرب از ایران است . جنیدی از جشنهای اصیل ایرانی سخن می گوید و اینکه اساسا آنچه امروز به عنوان تاریخچه ولنتاین در اذهان ما جا گرفته بی پایه و اساس است :
در گاهشمار اروپایی چهار ماه داریم به نام های سپتامبر ،اکتبر،نوامبر و دسامبر که ماه های هفتم ،هشتم ،نهم و دهم هستند و می بینیم مطابق ماه های مهر ،آبان ،آذر و دی هستند که این موضوع نشان می دهد که گاهشماری غرب از کیش مهر وام گرفته می شود چنانچه سال آنها از نوروز آغاز می شد اما بعد از آنکه آنها به کیش مسیحی در آمدند دو ماه خود را عقب کشیدند و سال جدید آنها از دی آغاز می شود که شب زایش مهر است و شب چله ایرانی! البته این تنها تاریخی نیست که آنها از ایران باستان بوام گرفته اند بلکه می بینیم که این موضوع در تاریخ سازی آنها در ولنتاین نیز دیده می شود که چند روزی پیش از سپندار مذ جشن عشاق را به پا کرده اند . جشن روز ولنتاین برگرفته از جشن سپندار مذ ایران است و اساسا مبدأی ایرانی دارد ."برگرفته از روزنامه سرمایه 27 بهمن 1387
جشن اسفندگان به مناسبت روز سپندار مذ، روز عشق و دوستی ایرانی با حضور جمعی از دوستداران تاریخ و فرهنگ ایران در بنیاد نیشابور برگزار شد .
در این مراسم ضمن اجرای موسیقی ایرانی ،دکتر فریدون جنیدی بنیانگزار بنیاد نیشابور و استاد زبانهای باستانی سخنانی درباره پیشینه تاریخی ایران ایراد کرد . همچنین در ویژه نامه ای که به همین مناسبت توزیع شد مطالبی راجع به این جشن امده است . یکی از این مطالب نوشته خانم "شبنم جورابچی" است. وی که با ارائه نگاره ای ارزشمند با موضوع "زمین "یکی از راه یافتگان به نمایشگاه بین المللی تصویر سازی موزه پادوآ در شهر پادوآی ایتالیا گردیده است ؛ به همراه این نگاره زیبا گفتاری را به زبان انگلیسی پیرامون سپندار مذ (و ارزش زن و زمین در فرهنگ ایرانی )به این نمایشگاه ارائه داده که درونمایه آن برگرفته از "زروان – سنجش زمان در ایران باستان "(پژوهش استاد جنیدی )است که ترجمه آنرا در اینجا می خوانیم :
سپندار مذ یکی از امشاسپندان و ایزد نگهدارنده و پاسدار زمین نماد فروتنی ،شکیبایی و عشق می باشد . او دختر اهورامزدا و مادر همه موجودات است . به همین رو زیر پای موجودات می باشد . این واژه تلفظ اوستایی "سپندارمئیتی" است و ایزد زمین نامیده می شود .
سپندار مذ روز ، روز پنجم هر ماه است و از آنجای که در روزشمار کهن ایران هر روز از ماه نام ویژه ای داشته و هر زمان که نام روز با نام ماه یکی می شده جشن مناسب آن بر پا می گشته و جشن سپندار مذگان در پنجم اسفند ماه جشن تقدس و فروتنی ،زمین عشق و دوستی و جشنی برای بزرگداشت بانوان بوده است . همانگونه که می دانیم بانوان مادران و دخترکان در فرهنگ ایرانویچ از ارزش بالایی برخوردار بودند ریشه زمانی این جشن به پیش از دوران زرتشت و به بیشتر از سه هزار سال پیش باز می گردد . در این روز زمین و بانوان گرامی شمرده می شوند به این سبب که در ایران باستان زمین همانند و هم ارزش مادراست و هر دو نماد باروری و پرورش . همچنین بانوان و دخترکان در این روز در بهترین جایگاه خانه نشسته و مسئولیت های خود را بر دوش مرد و پسران خانه وا می گذارند . مرد و پسران خانه هم زودتر از آنان از خواب بر می خیزند و خانه را پاکیزه و وسایل جشن را مهیا می کنند آنان در این روز برای بانوان خانه هدایایی که آماده شده پیشکش کرده زحمات آنانرا گرامی می دارند . در این روز زرتشتیان شیره گیاه مقدس هوم را نوشیده و به پاس و گرامیداشت زمین مقداری از آنرا بر روی زمین می پاشند . باشد که زمین خشنود شود . آیین افشاندن شراب بر روی خاک هم از این رسم سر چشمه می گیرد . همچنین در این روز برای دفع از گزند حیوانات موذی ،گزندگان و افسون نیایش کرده و به سه سوی دیوار خانه می زدند تا شر و افسون و گزند از سوی چهارم خانه بیرون رود . از آنجا که در متن های کهن ایران سپندارمذ ایزد زمین است آتورپات مانسپندان درباره این روز می گوید "سپندارمذ روز، ورز زمین کن"(یعنی کشاورزی کن). فردوسی پاکروان نیز در بیتی در حرکت بهرام چوبینه از توران به ایران می گوید :
ز چین روی یکسر به ایران نهاد به روز سپنـــــــــدارمذ بـامــــداد
از اینرو می توان پی برد که شروع سفر و جنگ را هم در این روز خوب می دانستند . در نهایت در چنین روزی همانند دیگر جشنهای سرزمین کهن ایران، ایرانیان پاک نژاد به شادی و ستایش این ایزد ،روز را سپری می کردند .برای برخی جوانان ایرانی که خود را به ناآگاهی زمانه سپرده اند مایه افتخار است که بدانند چنین جشنی با چه پیشینه فرهنگی و آیین پر بار با گذشت هزاره ها به دست ما رسیده تا خود را به روز عشاق بیگانه نسپارند .ایدون باد.
دکتر جنیدی پژوهشگر گرانقدر تاریخ و زبان فرهنگ ایران ، در کتابی که با نام "زندگی و مهاجرت آریاییان بر پایه گفتار های ایرانی" تالیف نموده ، دری بر تاریخ باستانی ایران به روی ایرانیان گشوده که تاکنون از زبان کسی دیگر شنیده نشده است . ایشان با توجه به ابیات شاهنامه و این بیت :
از ان هر چه اندر خورد با خرد دگر بر ره رمز و معنی برد
برخی گره های تاریخ اساطیری ایران را گشوده که بسیار قابل تامل است . از جمله اینکه اژدهایی که در جای جای شاهنامه از ان یاد شده ، نه موجودی زنده بلکه کوه آتشفشان است ! با توجه به ابیات شاهنامه که اژدها را توصیف نموده اند می بینیم که این ادعا می تواند حقیقتی باشد که تاکنون از نظر ها پنهان مانده است . با توجه به اینکه مردمان گذشته دانش شناخت طبیعت را نداشته اند و از ماهیت اتشفشان بی اطلاع بوده اند بعید نیست که غرش کوه و برخاستن دود و روان شدن اتش مذاب را که پهنه زمین را د ربر می گرفته و تا مدتها دود و اثرات ان بر جای بوده حیوانی عظیم جثه پنداشته باشند و چون خاموشی ان برایشان قابل تصور نبوده گمان می کردند یکی از پهلوانان او را از بین برده است .اینک بخشی از این کتاب را می خوانیم :
"اژدهایی که فردوسی بدون کم و کاست از گفتار پیشینیان در شاهنامه اورده یا در کتابهای دیگر از جمله اوستا بدان اشاره رفته چیزی نیست جز کوه اتشفشان و در سرتاسر این کتابها هر جا سخن از اژدها به میان امده با انکه نویسندگان اصلی ان داستانها یکی نبوده اند چیزی غیر از اتشفشان در نظر مجسم نمی کند .
به این بیت در گفت و گوی سام پدر زال هنگامیکه می خواهد با شرح خدمات خود رضایت منوچهر شاه را برای ازدواج زال با رودابه دخت مهراب کابلی جلب کند توجه کنید :
چو ان ازدها کو ز رود کشف برون امد و کرد گیتی چو کف
همانطور که آتشفشان از هر جای سر بر می اورد از کشف رود سر بر اورده :
زمین شهر تا شهر بالای او همان کوه تا کوه پهنای او
بلندی قامتش فاصله شهری تا شهر دیگر بوده و پهنای او نیز از کوهی تا کوهی .
ز تفش همی پر کرکس بسوخت زمین زیر زهرش همی برفروخت ..... رسیدمش دیدم چو کوهی بلند کشان موی سر بر زمین چون کمند
گدازه های اتشفشان که روی زمین جریان پیدا می کند و در اطراف سیاهرنگ است به موی چون کمن او تشبیه شده و در اینکه قامت او چون کوهی بلند است شکی نیست اما هیچگونه اشاره دیگر به اندام او نمی شود بلکه صریحا اندام او را چون کوهی بلند توصیف می کند .
زبانش بسان درختی سیاه زفر باز کرده فکنده به راه
درخت سیاه ستون دودی است که از دهانه اتشفشان به هوا می رود و در اثر جریان هوا پخش گردیده مانند درخت می شود و گدازه های سرخرنگ ان که در اطراف دهانه به زمین می ریزد اهان اوست ."
صرف نظر از تمام تو صیفات ،در طول تاریخ باستانشناسی موجودی به این هیبت و شمایل شناخته نشده است. در یکی از ابیات شاهنامه اندام اژدها کوه خارا دانسته شده که ثابت می کند همان کوه اتشفشان است که از دود ان پرندگان دور پرواز می سوزند و از گدازه هایش موجودات زمین و هیچ اندام دیگری مثل دست و پا ندارد .
در ادامه کتاب راجع به ریشه واژه ها و اسامی شاهان و خواستگاه و بسیاری موارد جالب توجه دیگر سخن رفته است که ذکرش موجب تطویل است . در ضمن شاهنامه دکتر جنیدی که با تصحیح دقیق ایشان به چاپ رسیده به زودی روانه کتابفروشی ها می شود . ایشان در این شاهنامه بسیاری از ابیات الحاقی را با ذکر دلیل از شاهنامه حذف نموده اند که به نظر می اید در مقایسه با سایر شاهنامه ها نسخه پیراسته ای از ان ارائه کرده اند .
*AboutUs*>