بدان که ارباب صنعت را اختلاف است که اول کسی که سخن منظوم گفت که بود؟ میمونبنمهران از عبدالله عباس رضیالله عنهما روایت میکند: نخستین کسی که درّ سخن را در سلک نظم کشید، آدم رضی و خلیفه مرضی بود صلواتالله و سلامه علیه و سبب آن بود که چون قابیل از قبول امر حق اعراض نمود و بنیان نهاد هابیل را به دست تخریب پست کرد و این اول خونی بود که به ناحق بر زمین ریخته شد و در آنوقت آدم به مکه بود، هوای جهان متغیر شد و چشمه صاف روزگار مکدر گشت و غباری تیره فضای هوا را پوشیده کرد و بر درختان میوهدار زحمت خار جگرخوار، ظاهر گشت و پیش از آن شاهد گل، بیزحمت رقیب خار، جمال چون نگار، آشکار میکرد، زهومت در آبها پدید آمد، وحشیان صحرا که با جن و انس، انس داشتند از ایشان متنفر گشتند آدم علیهالسلام گفت: مگر واقعهای حادث شد و حادثهای واقع گشت که احوال جهان متغیر شد و تفاوتی فاحش در احوال عالم ظاهر شد و گل زیبای لطیف سیما را به دست موکل بیمحابای خار باز دادند و آب صافی دریای دل شور را شور گردانیدند پس، از مکه به هندوستان آمد و حال مطالعه کرد و فرزند عزیز خود هابیل را کشته یافت آتش در دلشزبانه زدن گرفت و آب از دیده او روان گشت و بر فوات آن درّ عصمت، به گوهر خوشاب اشک، رخساره را در زیور گرفت و به زبان درد نوحههای دلسوز کرد و این ابیات را لباس نظم پوشانید و بدین اشعار بر فرزند خود نوحه کرد:
تغیرت البلاد و من علیها |
|
فوجه الارض مغبر قبیح |
تغیر کل ذی طعم ولون |
|
و قلّ بشاشه الوجه المبیح |
و اگرچه بعضی از ائمه تفاسیر، این قول را رد کردهاند و گفتهاند روا نبود که هیچ پیغامبر بر منوال بیان نسیج نظم بافد، از جهت آنکه سیدالمرسلین محمدبن عبدالله صلوات الله و سلامه را از شعر منع کردهاند و این در، بر وی بسته، چنانکه زبان قرآن بیان میکند قوله عز من قائل: و ما علّمناه الشعر و در مناهی جمله انبیاء متساوی باشند؛ اما در بعضی روایات آمده است که آن شعر، آدم علیهالسلام گفته است و در تأویلات امامالاسنه علم الهدی ابومنصور ما تریدی آورده است که آدم علیهالسلام به شیث وصیت فرمود که این سخنان را نگاه دار و اولاد خود را بر محافظت آن وصیت کن تا بعد از من اولاد و احفاد تو آن را میخوانند و بر مظلومی هابیل و درد دل او میگریند و شیث علیهالسلام آن صحیفه را که متضمن سی لطیفه بود نگاه میداشت تا نوبت وراثت به یعقوب بن قحطان برسید که پدر عرب و پدر فلک ادب بود و اول کسی بود که به خط عرب، کتابت کرد و بر دقایق لغت سریانی و عبرانی وقوفی تمام داشت و خاطر او به مواقات ابیات و اشعار پیوسته، انقیاد مینمود، آن وصیت را که پدر اول به نثر پرداخته بود به زبان سریانی به عربی ترجمه کرد، تا فقط آن آسانتر باشد پس اگر قول اول ثابت است، بنای آن علم اول پدر بشر نهاده است و اساس این شیوه را او افکنده و بعد از او اولاد او از رگ اندیشه خون چکانیدند، تا کلمات عذب آب چکان از خلوتگاه ضمیر به عرصه بیاض آوردند و جواهر زواهر فضایل را در سلک نظم کشیدند، که جهان فصل، نظامی و عالم هنر قوامی گرفت و اشعار متقدمان در قصص و مغازی برین معنی ناطق است و به قدمت این نوع هنر، شاهد.
*AboutUs*>